«میثم» و «مقداد» جبلی؛ وقتی رویشها ریزش میکنند!
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۳۷۱۶۴
به گزارش «تابناک»، مهرداد خدیر در «عصر ایران» نوشت: در یادداشت قبلی به بهانۀ پناهندهشدن برادر رییس سازمان صداوسیما که ساعاتی پس از اعلام و تأیید خبر و قبل از قطعیت اضافه شدن برادر دیگر نوشته شد، ۸ نکته را در اینباره آوردم و از این حیث حق مطلب ادا شده و قصد ندارم نمک بر زخم رییس سازمان صداوسیما بپاشم زیرا اگرچه این رخداد را طبیعی و از مصادیق «ریزش» در مقابل «رویش» دانستهاند اما پیداست از این اتفاق در رنج است، خاصه اینکه دلیل اقدام خود را ناخرسندی از نحوۀ مواجهه با سقوط هواپیمای اوکراینی میدانند که برادرزادهشان هم سرنشین آن بوده و یکی از ۱۷۶ قربانی (یا ۱۷۷ تَن به خاطر باردار بودن یکی از مسافران).
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
انگیزۀ این نوشتۀ دوم اما نام برادران است: پیمان، میثم و مقداد. نام رییس سازمان صدا و سیما پیمان است و نام برادر بزرگ و پدر قربانی حادثۀ سرنگونی محمد و نام دانشجوی ۲۹ سالۀ رشتۀ پزشکی دانشگاه تورنتوی کانادا امین و نام برادران کوچکتر رییس: میثم و مقداد.
پیمان، نامی فارسی است و در دهۀ ۴۰ نامگذاری به اسامی فارسی رایج شد و برای آقای رییس کنونی صداوسیما هم اگرچه از خانوادهای مذهبی است اما نامی فارسی انتخاب کردند. در دهۀ ۵۰ اما متأثر از آموزههای دکتر علی شریعتی نام یاران پیامبر یا حضرت علی و اسامی غیر امامان و انبیا هم رایج شد: عمار، میثم، مقداد، ابوذر و یاسر مربوط به این دوران است.
با این نگاه محمد جبلی و پیمان جبلی که در دهۀ ۴۰ و قبل از آن به دنیا آمدند و تحصیل کردند با ارزشهای جمهوری اسلامی سازگارترند تا میثم و مقداد که قاعدتا به خاطر اسمهایشان باید متولد دهۀ ۵۰ باشند و کاملا پرورش یافتۀ نظام جمهوری اسلامیاند.
احتمالا دریافتهاید میخواهم چه بگویم. نامها تنها نام نیست. نشانه است. از این روست که وقتی اول بار با نام بهزاد نبوی به عنوان وزیر و سخنگو و معتمد شهید رجایی با ریش انبوه و اورکت سیاه روبهرو شدم کنجکاو شدم بدانم پس چرا نام او بهزاد است؟! زود اما دانستم و دریافتم که پدر او استاد تاریخ بوده و پسر در نوجوانی همراه مادر زندگی کرده نه با او. پسر در زندان شاه و پدر با حکومت پهلوی همکار و بعد از انقلاب قصه وارونه شد: پسر، وزیر و پدر در تبعید و در دستگاه بختیار. بدین ترتیب روشن میشود بهزاد نام گرفتن او بیسبب نبوده اما اگر متولد دهۀ ۴۰ میبود جای شگفتی نداشت چرا که خانوادههای مذهبی هم به این نوع نامگذاری روی آورده بودند.
نمونه دیگر: سید حسن خمینی متولد ۱۳۵۱ خورشیدی است. پدر (سید احمد) که از طریق برادر همسر (صادق طباطبایی) تحت تأثیر اندیشههای شریعتی قرار گرفته بود و دایی همسر (امام موسی صدر) دوستِ دکتر مصطفی چمران بوده که خود دوست دکتر علی شریعتی برآن میشوند نام فرزند اول را «یاسر» بگذارند اما وقتی احمد در نامهای به پدر در نجف اطلاع میدهد چنین نامی برگزیده آیتالله خمینی نمیپسندد. چرا که یاسر نه نام پیامبری بوده نه امامی هر چند گفته شد امام مایل نبوده نام نوۀ او یادآور نام یاسر عرفات باشد و سید احمد و خانم طباطبایی نام فرزند خود را حسن میگذارند. ۵ سال بعد که فرزند دوم به دنیا میآید اما نام یاسر را برای او برمیگزینند و امام هم مخالفت نمیکند چون فرهنگ شریعتی رایج شده بود و آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی رفسنجانی هم متأثر از همین فرهنگ تازه برای فرزندان خود نام میثم و یاسر را برگزیده بودند یا با نام دیگر را چنین صدا میکردند.
اهمیت نام، چنان است که کامران آوینی، سید مرتضی آوینی میشود و اسفندیار رحیم مشایی را هم دوستان او «مرتضی» صدا میکردند. رواج نامهای ایرانی چنان بود که خواهر زادۀ همسر امام خمینی هم نام بهرام داشت (بهرام شفیع مجری فقید برنامۀ ورزش و مردم) ولی اسامییی چون ابوذر و میثم و مقداد و احسان و عمار به دهۀ ۵۰ و اندیشههای شریعتی مربوط است.
شاید مخاطب گرامی بپرسد حالا که چه؟ چه میخواهی بگویی؟ میخواهم بگویم پناهنده شدن برادران رییس سازمان صدا و سیما تنها از این حیث مهم نیست که برادر آنها رییس سازمانی است با ۵ هزار میلیارد تومان بودجه که قرار است سال دیگر ۷ هزار میلیارد تومان بشود و این پرسش را ایجاد میکند که چگونه میخواهد بر افکار ۸۵ میلیون ایرانی اثرگذار باشد در حالی که نتوانسته دو برادر همخون خود را قانع کند؟ بلکه از این منظر هم مهم است که نام آنها میثم و مقداد است. تفاوت میثم و مقداد با محمد و علی یا پیمان و کامران در این است که میثمها و مقدادها در فرهنگ انقلاب به دنیا آمدهاند و بعید میدانم نام فرد ۷۰ ساله یا ۶۰ سالهای میثم یا مقداد باشد و نهایتا ۵۰ سالهاند یعنی متولد ۱۳۵۱ به این طرف. جدای سال تولد نامهایی چون میثم و مقداد و ابوذر نه از جنس اسامی معمول مذهبی چون محمد و علی و حسین است نه ایرانی مثل هوشنگ و منوچهر و پرویز و از نگاهی نو و فرهنگی تازه خبر میداد.
عمار ملکی برانداز را هم هر گاه در تلویزیون میبینم به یاد پدر او دکتر ملکی میافتم که قطعا با امید و انتظار دیگری نام فرزند خود را عمار گذاشت و در دوران اصلاحات هم وقتی برخی اصلاحطلبان جوان با نامهایی چون حنیف یا نیایش به زندان میافتادند در متنی اشاره کردم همین نامها نشان میدهد خانوادههاشان چه تعلق خاطری به انقلاب داشتهاند که چنین نامهایی را متناسب با فرهنگ تازه برای فرزندان خود برگزیدند.
البته حکم کلی نمیتوان صادر کرد چون نام را خود شخص انتخاب نمیکند و ممکن است به دلایل متعدد نام انتخاب شده باشد. ذوق برخی مانند دکتر صادق زیباکلام هم چنان است که از سر علاقه به شخصیت سیاسی یا تاریخی نوه خود را به گونهای دیگر صدا میکنند و مثلا به نوه خود (که نوۀ دکتر احمد توکلی هم هست) می گوید حسینعلی! در حالی که اسم او حسینعلی نیست ولی به خاطر آقای منتظری چنین یاد میکند! از دیگری هم به عنوان میرزا.
حالا میرسیم به اصل مطلب. این که نام دو برادر پناهندۀ جناب پیمان جبلی و عموهای مرحوم امین جبلی، میثم و مقداد است یعنی قرار بوده رویش باشند ولی ریزش شدهاند. بله، رویش و ریزش در یک مسیر طبیعی است اما وقتی رویشها ریزش میکنند شاید دیگر چندان طبیعی نباشد. جنبۀ نمادین این داستان بر وجه واقعی آن میچربد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: آلودگی هوا قانون هوای پاک احمدرضا رادان خلیج فارس لایحه بودجه علیرضا اکبری پیمان جبلی رئیس صدا و سیما برادر پیمان جبلی میثم جبلی مقداد نام گذاری رویش ها آلودگی هوا قانون هوای پاک احمدرضا رادان خلیج فارس لایحه بودجه علیرضا اکبری رییس سازمان صدا نام ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۳۷۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خواهرکشی ناموسی در مشهد | قتل زن ۲۳ ساله به دست برادر ۱۷ ساله
به گزارش همشهری آنلاین، صبح روز پنجشنبه گذشته (۶ اردیبهشت) جسد زن جوانی روی تخت کالبدشکافی قرار گرفت که برای تعیین علت مرگ از بیمارستان طالقانی به پزشکی قانونی مشهد انتقال یافته بود. با آنکه آثار اقدامات درمانی خاصی روی جسد دیده نمیشد و احتمال مرگ زن ۲۳ ساله قبل از انتقال به بیمارستان وجود داشت، خانواده وی در حالی که مدعی بودند او به مرگ طبیعی جان باخته است، اصرار داشتند زودتر جسد را برای خاکسپاری تحویل بگیرند.
در همین حال دکتر رضازاده (رئیس سالن تشریح پزشکی قانونی) که به ماجرای مرگ این زن جوان مشکوک شده بود، برای بررسیهای دقیقتر در روند کالبدشکافی وارد سالن تشریح شد، اما هنوز کادر پزشکی مشغول فراهم آوردن مقدمات کالبد شکافی بودند که ناگهان رئیس سالن تشریح براساس تجربیات پزشکی خود رگههایی از جنایت را زیر گلوی زن جوان مشاهده کرد چراکه آثار بسیار ظریفی از انسداد راه تنفسی بر این فرضیه جنایی مهر تایید میزد.
لحظاتی بعد پزشک قانونی در تماس تلفنی با قاضی ویژه قتل عمد مشهد از وقوع جنایتی هولناک خبر داد که آثار انکارناپذیر آن روی تخت کالبدشکافی نمایان شده بود. بنابراین، طولی نکشید که قاضی دکتر صادق صفری به همراه گروهی از افسران کارآزموده پلیس آگاهی عازم سالن تشریح پزشکی قانونی شد و بدین ترتیب جلسه تحلیل و کارشناسی این ماجرای تکاندهنده در گوشهای از اتاق پزشکی قانونی برگزار شد.
در همین حال قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، با توجه به اصرارهای پدر ساجده برای تحویل جسد، تردیدی نداشت جنایتی خانوادگی رخ داده است و در یک دستور محرمانه از کارآگاهان خواست پدر ساجده را با دقت زیر نظر بگیرند و در صورت نیاز او را بازداشت کنند.
این اقدامات قضایی در حالی آغاز شد که سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی و سرپرست گروه کارآگاهان) فرضیه وقوع جنایت در یک اصطبل روستایی را مطرح کرد و با اشاره به وجود یک پر کاه ریز و ذرهای پشگل گوسفند روی لباسهای مقتول، به واکاوی فرضیه جنایی مذکور پرداخت.
دقایقی بعد پدر ساجده در گوشهای خلوت از ساختمان پزشکی قانونی زیر رگبار سوالات انحرافی و تخصصی قرار گرفت و ناگهان پرده از ماجرای جنایی هولناکی برداشت که توسط پسر ۱۷ سالهاش رقم خورده بود.
پدر مقتول گفت: دخترم مدتی قبل از همسرش طلاق گرفت اما حرفهای مردم و تهمتهای آنان درباره رفتارهای دخترم پایانی نداشت به گونهای که حتی دوستان پسرم او را به خاطر رفتارهای خواهرش تحقیر میکردند. به همین دلیل پسرم که حنظله نام دارد، عصبانی شده و خواهرش را در اصطبل ویلایی که در آن سرایدار هستیم به قتل رسانده است.
وی ادامه داد: البته من از ماجرا اطلاعی نداشتم. پسرم با من تماس گرفت و مرگ خواهرش را خبر داد. من هم سراسیمه خودم را به اصطبل رساندم و چون کاری از دستم ساخته نبود، پیکر بیجان او را به بیمارستان بردم، ولی چون ترسیدم این ماجرا لو برود قتل دخترم را پنهان کردم.
به دنبال اعترافات این مرد میانسال، بیدرنگ گروهی از کارآگاهان با هدایت مستقیم رئیس دایره قتل عمد آگاهی مشهد عازم روستای کورده در حاشیه جاده آسیایی مشهد - چناران شدند و نوجوان ۱۷ ساله را در حالی دستگیر کردند که کنار ویلای محل جنایت نشسته و غرق در افکار خود بود.
این نوجوان ۱۷ ساله پس از انتقال به مشهد لب به اعتراف گشود و انگیزه خود از ارتکاب قتل در اصطبل ویلای زیبا را سرزنشها و حقارتهایی دانست که از سوی برخی افراد به خاطر رفتارهای خارج از عرف خواهرش بیان میشد.
حنظله در بیان چگونگی قتل به قاضی دکتر صفری گفت: وقتی خواهرم وارد اصطبل ویلا شد، من هم درون اصطبل رفتم و در حالی که دستم را دور گردن او حلقه میزدم درباره رفتارهای نامتعارفش پرسیدم که جواب سربالا داد. من هم او را برای جلوگیری از بدنامی خفه کردم و بعد با پدرم تماس گرفتم.
تحقیقات بیشتر درباره این حکایت عجیب جنایی در حالی زیر نظر سروان منفرد (افسر پرونده) ادامه دارد که مقام قضایی از تلاشهای گسترده و به کارگیری تجربیات ارزنده پلیسی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) و دقت نظر علمی دکتر رضازاده قدردانی کرد.
کد خبر 847338 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران